• تیم محتوای وبپیما
  • جمعه 21 آذر 1404
  • 33 دقیقه

سفر به قاجار با زبان صحنه و تصویر - جرقه های کلیدی ایران مدرن در دوره قاجار زده شد نه پهلوی

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر وبپیما به نقل از خبرآنلاین - سپیده سعیدی: پیام فروتن، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، مؤلف و طراح صحنه تئاتر و سینما، یکی از برجسته ترین طراحان صحنه ای است که کارنامه ای قابل توجه در این زمینه دارد. اما چیزی که او را از دیگران متمایز می کند، امضا و ردپای نگرش و علقه ایرانی او در آثارش است. نمایشگاه انفرادی نقش برجسته های پیام فروتن این روزها در گالری «لوژ آرت» برپاست؛ نمایشگاهی که به محض ورود، مخاطب را به دوره قاجار پرتاب می کند و ایرانی بودنش را تلنگر می زند. نمایشگاه پیام فروتن با عنوان «پرسوناکچرهای من»، نقش اصلی هر فرد را در قالب یک اثر هنری به نمایش می گذارد. این نمایشگاه بهانه ای شد برای گفت وگو با او.

 فارغ از این که شما مجموعه هنری تان را «پرسوناکچرهای من» عنوان می کنید، تماشای تابلوهای تان مخاطب را به دوران مشخصی از تاریخ پرتاب می کند که به زعم من دوره قاجار است؛ از نام ها و عکس های پتینه شده و کلاژشده در کارها بگیرید تا عنوان تابلوها، لوح ها و… چرا دوران قاجار را انتخاب کردید؟

درباره این که اصولاً چرا دوره قاجار را در کارهایم انتخاب کردم، باید بگویم همه کارها قاجاری نیست؛ کارهای جدیدتر هم هست، اما موتیف ها، نقش مایه ها و بسیاری از رنگ بندی ها به دوره قاجار بازمی گردد. اما درست است؛ یعنی این دیدگاه کاملاً درست است. این که چرا دوره قاجار را انتخاب کردم، باید بگویم به حس من برمی گردد؛ یعنی بیش از این که یک انتخاب باشد، بیشتر یک انتخاب حسی است تا یک انتخابِ فکرشده و گزینش شده.

این انتخاب دو دلیل دارد: اگر بخواهم به صورت حسی نگاه کنم، معماری دوره قاجار، نگارگری دوره قاجار، فیلم هایی که درباره این دوره دیده ایم ـ مثل سریال «هزاردستان» که در نوجوانی دیده ام یا فیلم های مرحوم علی حاتمی ـ بسیار تأثیرگذار بوده اند. از نظر من هنر دوره قاجار، هنری منحصربه فرد در تاریخ ایران است. اگر بخواهم تحلیلی و معنایی نگاه کنم، بهتر است بگویم اخیراً بسیار می شنویم جمله ای شعارگونه از اپوزیسیون با مضمون «خاندان ایران ساز».

من معتقدم اگر بخواهیم درباره ایران سازی و ورود ایران به عصر جدید و عصر مدرن صحبت کنیم، باید به دوره قاجار برگردیم، نه دوره پهلوی اول یا دوم. جرقه های مهم و کلیدی ایران مدرن در دوره قاجار زده شد؛ به خصوص در دوران ناصرالدین شاه. ورود سینما به ایران در دوره ناصرالدین شاه بود، ورود تئاتر به ایران در همین دوره اتفاق افتاد، ورود دانشگاه به ایران نیز در دوره ناصری بود. حتی خیابان لاله زار ـ که به زعم استاد خسرو خورشیدی پلی میان تهران قدیم و تهران جدید است ـ در دوره ناصری شکل گرفت و رشد پیدا کرد، و بعدها کافه ها، تئاترها، سینماها، مزون ها، گالری ها و کافه قنادی های مختلف در لاله زار ساخته شد. همه این ها به دوره ناصرالدین شاه بازمی گردد.

سفر به قاجار با زبان صحنه و تصویر - جرقه های کلیدی ایران مدرن در دوره قاجار زده شد نه پهلوی

و شما در کارهایتان این موضوع را برجسته کردید.

در کارهای من، هم نگاهی به گذشته هست و هم به آینده؛ یعنی هم امروز را می بینیم و هم گذشته را.

پست مدرن؟

به نوعی یک کار پست مدرن محسوب می شود؛ حتی از نظر تکنیک نیز پست مدرن است و درواقع همه آن ها کلاژ به حساب می آیند. به نظر من، از نظر تحلیلی نیز وابستگی های معنایی با دوره قاجار پیدا می کنند که از این نظر می تواند پاسخ گو باشد.

پیام فروتن در این نمایشگاه و نمایشگاه های پیشین، آثاری را به نمایش می گذارد که سبک مینیمالیسم را پس می زند و به شکل اغراق آمیزی مبلغ ماکسیمالیسم است. چه تفکری سبب می شود تا دست های شما این همه رنگ و متریال مختلف را در بطن یک اثر جای دهند؟

درباره این که کارها مینیمال نیستند و ماکسیمال هستند، معتقدم که اساساً هنر ایرانی هنر ماکسیمال است؛ هنر ایرانی سرشار از جزئیات، رنگ، نور و فرم است. به همین دلیل، در کارها کمتر عناصر مینیمال دیده می شود و بیشتر عناصر ماکسیمال حضور دارد. نمونه عینی آن در فرش و قالیچه ایرانی کاملاً پیداست؛ مملو از جزئیات، اسلیمی ها، ترنج ها و فرم های متنوع.

پر واضح است، اما تأکید شما بر این موضوع بر چه اساس است؟

به لحاظ ژنتیک هم اگر نگاه کنیم، این جزئیات و فراوانی آن ها در ژن هر ایرانی وجود دارد. در تاریخ هنر نیز، به جز هنر بدوی و آیینی که در ابتدای تاریخ هنر می توان ردی از مینیمالیسم دید، در ادامه هنر کمتر مینیمال بوده و بیشتر به سمت فراوانی حرکت کرده است.

من فکر می کنم این خاصیت هر هنرمندی است که تصور می کند هر اثر هنری ممکن است آخرین کاری باشد که انجام می دهد؛ بنابراین، سعی می کند هرآنچه در ذهن دارد در آن اعمال کند. شاید هر اثر هنری برای هنرمند وصیت نامه اش باشد. به همین دلیل است که در طول تاریخ هنر، بیش از آنکه با هنر مینیمال روبه رو باشیم، با هنر ماکسیمال مواجهیم.
من هم همین حس را دارم؛ هم ایرانی هستم ـ با افتخار ـ و هم احساس می کنم شاید هر اثر، آخرین کارم باشد. به همین دلیل از جزئیات زیاد، رنگ های فراوان، بافت های متنوع و… استفاده می کنم و به این ترتیب کار جلوه ای ماکسیمال پیدا می کند.

به همین دلیل در این مجموعه تلاش کردید تا تاریخ ایران، سبک و سیاق زندگی اصیل ایرانی و نهایتاً سلیقه ایرانی را به رخ بکشید و این همه المان متعلق به کشورمان را در یک مجموعه گردآوری کنید.

بله درست است. کار کاملاً ایرانی است. و گفتم: با افتخار ایرانی ام و با افتخار تأکید می کنم که هیچ چیز نمی تواند جای ایرانی بودن من را بگیرد. من تصور می کنم کشوری که در آن به دنیا آمده ام و در آن زندگی می کنم، غنی ترین و درخشان ترین آثار هنری جهان را در خود جای داده و حفظ کرده و تلاش می کند حفظ کند. من هم تلاش می کنم بخشی از این فرهنگ، هنر، دیدگاه و جهان بینی را ایجاد و منتشر کنم؛ تبلیغش کنم و نسبت به آن تعصب داشته باشم. وقتی هنر ایران را کنار هنر سایر نواحی جهان می گذارم، چیزی کم تر از آن ها نمی بینم.
معروف است که می گویند «اصفهان نصف جهان»؛ این جمله ریشه تاریخی دارد، زیرا در زمان صفوی اصفهان مانند نیویورک یا لندن امروز بود و از همه ملیت ها در آن حضور داشتند.
اما از نظر هنری هم شاید اغراق آمیز نباشد اگر بگوییم وقتی وارد مسجد شیخ لطف الله می شوید، می توانید تمام جهان را در آن ببینید، نه فقط نصف جهان.

بنابراین، چه دستمایه ای بهتر از هنر ایرانی؟ چه دستمایه ای بهتر از عناصر، فرهنگ و زیبایی های این سرزمین که کم هم نیستند؛ اما متأسفانه ما اغلب آن را دست کم می گیریم و نسل جدید هم کمی آن را دست کم می گیرد. ای کاش بیشتر به آن توجه می کردند و نظام آموزشی ما هم بیشتر روی آن کار می کرد.

به هر حال، فکر می کنم اگر بتوانم فقط یک میلی متر این جریان هنر را جلوتر ببرم، وظیفه ام را انجام داده ام.

آثار شما صرفاً تابلوهای نقاشی نیستند؛ در این نمایشگاه پیام فروتن نقبی به معماری ایرانی، کاشیکاری و مهندسی باغ های ایرانی می زند. در اثری دیگر می توان ردپایی از مکتب سقاخانه دید. آیا تبحر و تجربه طراحی صحنه در این راستا دخیل بوده است؟

بله، درست است. ما کاملاً نقش نمی بینیم؛ عناصر معمارانه هم دیده می شود. حق با شماست. این برمی گردد به اینکه من صراحتاً نقاش نیستم؛ من طراح صحنه تئاتر و فیلم هستم.
طراحی صحنه پلی میان نمایش و هنرهای تجسمی است؛ معماری است و کاملاً با آن سروکار دارد. از آنجا که شیفته معماری ایرانی و نگارگری ایرانی هستم، تلاش من این است که کارها سه بُعدی باشند؛ یعنی از یک بستر معمارانه متولد شوند، اختلاف سطح داشته باشند، سه بعدی باشند و حالتی نقش برجسته پیدا کنند.

فرم های مربع و مستطیل که فرم های بنیادین معماری هستند نیز در کار دیده می شود و همچنین تلاش می کنم فرم های کاشیکاری ایرانی را به کار بگیرم. آنچه در نهایت دیده می شود، به نوعی خاطره و لمس یک لحظه است؛ برشی عمودی از یک بنا، باغ یا پردیس ایرانی ـ یا هر ساختار معمارانه ایرانی.

در پایان، خالی از لطف نیست یادآوری کنم سال هاست تابلوهای دکوراتیو کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین ـ که المان اصلی این خبرگزاری است ـ را شما طراحی و اجرا کرده اید. در این زمینه درباره پرسوناکچر توضیح دهید؛ دقیقاً همان کاری که خبرآنلاین با آثار شما کرد و آن را برای خود شخصی سازی کرد.

بله، تابلوهای خبرآنلاین را من در دو سری و دو مجموعه برای این رسانه کار کردم. اسم شیوه کار خودم را «پرسوناکچر» گذاشته ام؛ ترکیبی از پرسوناژ و پیکچر. مبنای آن درواقع عکس است که برای من الهام بخش است تا فرم ها شکل بگیرند. این عکس می تواند یک پرتره باشد، یا عکس یک جمع یا گروه. در مورد خبرآنلاین نیز، لوگو و کارکرد خبرآنلاین و شرح وظایف آن به عنوان «یک شخصیت» برای من الهام بخش بود. من خبرآنلاین را یک شخصیت می بینم؛ مثل شخصیت یک نمایش یا یک شخصیت سینمایی: روحیه دارد، سلیقه دارد، خط مشی دارد، رنگ و بافت مخصوص به خود دارد. همه این ها را در آثار لحاظ کردم و برای خبرآنلاین به وجود آوردم. چنان که در پرسوناکچرها براساس کاراکتر کار می کنم، پرتره، منظره یا هر چیز دیگری را یک شخصیت نمایشی می بینم. من از تئاتر و فیلم می آیم و در طراحی صحنه، همه چیز حول محور شخصیت شکل می گیرد. اینجا هم هر تابلو یک طراحی صحنه است برای یک شخصیت؛ این شخصیت می تواند واقعی باشد یا شخصیتی باشد که از بطن مثلاً خبرآنلاین زاده می شود و به یک نمود انسانی، با پوست و گوشت و استخوان و روحیات مخصوص خود تبدیل می شود؛ و برایش پرسوناکچر ساخته می شود.

این خبر توسط سایت خبرآنلاین منتشر شده و وبپیما صرفا آن را به اشتراک گذاشته است.


منبع: خبرآنلاین