بفرمایید چای و روضه و موعظه
به گزارش سرویس علم و فناوری وبپیما به نقل از همشهری - همشهری آنلاین:تا وقتی پهلوان همدانی تبار بازار پایتخت، هیئت و حسینیه را می چرخاند، ماه رمضان از مهمترین مناسبت هایی بود که بزرگان بازار برای برپایی این دورهمی غنیمت می شمردند و در این فرصت به معاشرت با هم می پرداختند، پای درس اساتید اخلاق می نشستند و به شنیدن روضه و قرآن خوانی از چهار صباح ماه رمضان حظّ و بهره می بردند. حالا هم که پهلوان ابراهیم در میان بازاریان نیست، رسمش برقرار است و آنها به همان سبک و سیاق گذشته در ٣٠ شب ماه رمضان در هیئت و مسجد همدانی ها دور هم جمع می شوند. جوانان بسیاری هم به جمع این کاسبان قدیمی پیوسته اند و حالا در شب های رمضان حسینیه همدانی ها احوالی دیدنی دارد:
بفرما چای
بازار پرهیاهوی آهنگران در سکوت فرو رفته، اما شب سرد و یخ زده خیابان ری خاموش و بی صدا نیست و با سرو صدای حرکت خودروهایی که از پل ری سرازیر می شود، تاریکی و سکون خیابان ترک می خورد. روشنایی سردر و حیاط مسجد و حسینیه همدانی ها به پیاده رو زیر پل پاشیده و میهمانان حسینیه به دیدن دوست و آشناهای قدیمی شان مشغول خوش و بش و اختلاط هستند. حیاط بزرگ و دلباز است و با پلکانی پهن و نه چندان بلند به حسینیه متصل می شود. زینبیه در زیرزمین قرارگرفته و خانم های هیئت در آن جا جمع می شوند. بنر پارچه ای بزرگی که بر فراز پل ری نصب شده، از منبر رفتن حاج حسین انصاریان در حسینیه همدانی ها خبر می دهد، اما به قول «بابا محمود» این پارچه نوشته فقط برای مطلع کردن رهگذران به کار می آید. قدیمی های حسینیه از پامنبری های پروپاقرص شیخ حسین هستند و می دانند او از اولین سال های پاگرفتن حسینیه هر ماه رمضان اینجا منبر می رود. آقا محمود صالحی از ظهر مشغول تدارک بساط پذیرایی از میهمانان است و استکان های لبریز از چای خوشرنگش از پاکیزگی برق می زنند. دیس های پر از خرما و شیرینی های محلی خوانسار هم روی میز گوشه سالن چیده شده اند تا چاشنی چای لب سوز میهمانان باشند. سینی های چای که کنار دیس های خرما ردیف می شوند، جوانان جلو می آیند تا آنها را میان میهمانان سرمازده حیاط بچرخانند.
میدان داری جوانان
قرار است ساعت ٩ و نیم مراسم قرآن خوانی شروع شود و حاج محمد منصوری سروقت از راه می رسد. جوان ترها که در گوشه کنار حیاط مشغول اختلاطند همراه حاج محمد وارد حسینیه می شوند. آداب کوچک و بزرگی را خوب می دانند و پشت سر ریش سفیدانی که در چند ردیف جلو نشسته اند، مسجدی و بی ادا ردیف می شوند. بزرگترها که انگار بعد از مدت ها فرصت اختلاط و معاشرت پیدا کرده اند، به دیدن حاج محمد با همان تسبیح هایی که لای انگشتان شان می چرخانند به احترامش نیم خیز می شوند. پذیرایی از آنها هم با جوان ها بوده و جوانک سبزه رویی مشغول جمع آوری استکان های خالی می شود. صوت حاج محمد زیبا و دلنشین است و وقتی چند سوره ابتدایی جزء اول را تلاوت می کند، میدان را به میهمانان می سپارد. تعدادی از آنها انگار از مدت ها پیش شاگردی حاج محمد را می کنند و تلاوت شان به درس پس دادن شباهت دارد. پر سن و سال هایی هم که یا امسال گذرشان به حسینیه همدانی ها افتاده یا نفس شان قوت تلاوت ندارد دل شان نمی آید از ثواب تلاوت بی نصیب بمانند و بی غلط یا پرغلط چند آیه ای می خوانند.
سنتی دیرینه
در زینبیه بچه های بازیگوش به مادرها فرصت نمی دهند تلاوت های حسینیه و غلط گیری های پرحوصله استاد منصوری را که از بلندگوی زینبیه پخش می شود به خوبی بشنوند. تعدادی از آنها هم پا به پای استاد و قاریان حسینیه سوره های جزء اول را زمزمه می کنند تا از آقایان عقب نمانند. برنامه حسینیه زمانبندی شده است و پیش از رسیدن وقت سخنرانی حاج جواد صابریان محفل قرآن خوانی به پایان می رسد. حاج جواد درحالی که ١٠ دقیقه ای تا ساعت ١١ شب باقی است، روی منبر می رود و در طول ٤۵ دقیقه ای که صحبت می کند، بسیاری از باید و نبایدهای دینی و اخلاقی ماه رمضان مطرح می شوند. حاج صابریان در چند سال اخیر هر سال در حسینیه همدانی ها منبر داشته و تعدادی از حاضران می دانند که لابه لای جلسات سخنرانی او می توانند احکام ویژه این ماه را بشنوند و ابهامات شان برطرف شود. شب زنده داری های ماه رمضانی قدیمی های بازار همیشه روضه ای پرسوز داشته و هنوز هم حاج سعید هدایتیان به ناز نفسش این سنت دیرینه را برای می همانان حسینیه زنده نگه می دارد.
وقت موعظه
شب که به نیمه می رسد پامنبری های چندین ساله حاج حسین انصاریان چشم به راه او هستند و می دانند شیخ حسین عادت به خلف وعده و بی نظمی ندارد. اشتباه هم نمی کنند و حاج انصاریان پیش از آن که عقربه های ساعت روی ١٢ نیمه شب بایستند به حسینیه می آید. برای بسیاری از بازاریان که فقط در مجالس مذهبی ومناسبتی حسینیه همدانی ها شرکت می کنند، امشب وقت تجدید دیدار با خطیب قدیمی حسینیه و شستن دلتنگی یک ساله است. حاج انصاریان برای پامنبری های تازه و قدیمی اش تفسیر آیاتی از قرآن را می گوید که از غفلت انسان نسبت به هشدارها و موعظه های خداوند گفته و به مخلوقات دوپا بشارت داده که اگر برای نزدیک شدن به خداوند تلاش کنند، از مهربانی و رحمت او سرشار خواهند شد.
٤۵ دقیقه بعد که موعظه حاج انصاریان به آخر می رسد و می همانان از حسینیه بیرون می آیند، سینی های پر از چای تازه دم که بابا محمود روی میز چیده انتظارشان را می کشد تا خستگی پایان شب را از تن شان بتکاند. بابا محمود حواسش جمع است و برای پذیرایی تعدادی از میهمانان که می خواهند بعد از خلوت شدن حسینیه ساعتی را به اختلاط بگذرانند فلاکس هایی پر از چای و استکان هایی پاکیزه حاضر کرده تا شب نشینی مسجدی شان خالی از شب چره نباشد.
٤ رمضان با نوروز همزمان شد
بابا محمود با آن که در جوانی روستای سیاوشان را ترک کرده، ولی هنوز هم به لهجه شیرین اهالی استان مرکزی صحبت می کند و در جنب وجوش و بروبیای حسینیه همدانی ها خاطرات ماه رمضان های باصفای سیاوشان برایش زنده می شود. او در طول سال هایی که همراه علی آقای ریگی خدمت می همانان حسینیه را می کند، ٢٠ ماه رمضان را پشت سر گذاشته که ٣ تا از آنها با عید نوروز همزمان شده اند. او تعریف می کند: «رمضان سال ١٣٧٠ که ماه رمضان و نوروز همزمان شدند، من اینجا نبودم، ولی پارسال و امسال و ٢٢ سال پیش که ماه رمضان خودش را تا اول بهار کشاند من در حسینیه همدانی ها خدمت می کردم. در این سال ها هم برنامه های شب زنده داری روزه داران برپا می شد و حتی عید نوروز و سیزده بدر هم در برنامه های اینجا وقفه نمی افتاد.» شب های احیا هیئت هایی از همدان به تهران می آیند و حتی حیاط و خیابان های اطراف حسینیه هم لبریز از جمعیت می شود. بابا محمود تعریف می کند: «در این سال ها آنها ٣ روز از نوروزشان را هم در حسینیه می گذراندند و افطار و سحر میهمان ما بودند.»
این خبر توسط سایت همشهری آنلاین منتشر شده و وبپیما صرفا آن را به اشتراک گذاشته است.
منبع: همشهری آنلاین