• تیم محتوای وبپیما
  • پنج شنبه 24 مهر 1404
  • 20 دقیقه

آیا معضل زباله حل شدنی است؟

به گزارش سرویس اجتماعی وبپیما به نقل از خبرآنلاین - پاسخ مدیران کشورها، شهرداری ها و صاحبان شرکت های بزرگ به ترتیب و به طور معمول این گونه کلیشه ها است: دولتمرد می گوید که مردم باید از ریخت وپاش خودداری کنند و آلوده کنندگان باید جریمه یا مالیات بیشتری بپردازند. شهردار می گوید دولت باید بودجه ی بیشتری به شهرداری اختصاص دهد و مردم عوارض بیشتری بپردازند. صاحب شرکت می گوید مشکلی نیست و ظرفیت طبیعت برای جذب پسماندها پایان ناپذیر است. اتفاقی هم که در واقعیت رخ می دهد، چنین است: دولت ها و نهادهای پشتیبان آن ها مانند بانک مرکزی، بانک های تجاری، بورس، و بیمه ها با ابزار مالیات بر درآمد، مالیات افزوده بر ارزش (که در ایران، ریاکارانه به «مالیات ارزش افزوده» ترجمه شده)، تورم، نرخ بهره، بهره ی مرکب، دستکاری در نرخ سهام، و فروش دارایی های ملی و منابع طبیعی، بر درآمد خود می افزایند. اما وظیفه ی خود را در کاهش پسماندهایی مانند دی اکسید کربن و دیگر گازهایی که به هوا وارد می شود یا زباله ها و باطله ها و ضایعاتی که زمین را می آلایند، ادا نمی کنند.

شهرداری ها پیوسته منابع درآمدی خود را با وضع عوارضی مانند عوارض پسماند، عوارض نوسازی، عوارض ساختمان، عوارض نصب تابلو، و با گرفتن سهم از دولت (مثلاً سهم از مالیات افزوده بر ارزش) افزایش می دهند، اما در مدیریت زباله حداکثر به جمع آوری و انتقال به یک دفنگاه که پهنه ای است از طبیعت و گاه نیز به برنامه های کم محتوا با عنوان «فرهنگ سازی» بسنده می کنند. شرکت ها و نهادهای بزرگ هم که به تولید و بهره برداری مشغول اند، با توجیه اشتغال زایی و درآمدزایی و ارزآوری، بی هیچ اعتنایی به محیط زیست تا می توانند به تولید می پردازند و مصرف کنندگان را که عموم مردم هستند، مقصر در آلودگی ها می خوانند. در این مورد، آن ها به زباله هایی مانند بطری های نوشابه و آب یا ظرف های پلاستیکی و نایلون های رهاشده در کنار جاده ها و تفرجگاه ها اشاره می کنند و خود را بی تقصر قلمداد می کنند. شرکت های بزرگ همچنین با پرداخت مبالغ بس ناچیز به سازمان های غیردولتیِ فعال در حوزه ی محیط زیست ذیل «مسئولیت اجتماعی»، از خود رفع مسئولیت می کنند.

در چند دهه ی اخیر که تظاهر به دوستداری محیط زیست روا شده، هر سه گروهِ دولت ها، شهرداری ها، و شرکت ها گاه به مناسبت هایی دستورعمل هایی مانند «سه R» و «پنج R» یعنی: خودداری از گرفتن نایلون و دیگر اقلام غیرضروری (refuse)، کاهش مصرف (reduce)، استفاده ی دوباره (reuse)، استفاده برای کار دیگر (repurpose)، و بازیافت (recycle) را ترویج و یا مردم را به کاشت درخت، اجرای برنامه های پاک سازی، و مانند این ها دعوت می کنند. این سفارش ها البته بی فایده نیستند و افراد باید در انجام مسئولیت شخصی آن ها را به کار بندند. واقعیت اما این است که سرمایه داران بزرگ و دولت ها و شهرداری ها غالباً با این گونه «فرهنگ سازی»ها قصد دارند مسئولیت آلوده سازی محیط زیست را از دوش خود بردارند و بار رفع آن را بر دوش مردم عادی بگذارند.

عامل اصلی افزایش پسماند و زباله، رشد و توسعه است که قدرتمندان جامعه آن را به امری مقدس بدل کرده و بسیار چیزها، از جمله سلامت طبیعت و مردم را قربانی آن می کنند. توسعه به شیوه ای که امروزه در جهان پیش می رود، تبدیل همه ی اجزای طبیعت و فرآورده های انسانی به کالا برای فروش و به دست آوردن سود است، چنان که برآورده شدن نیازهای ضروری به امری فرعی بدل شده و اصل، ایجاد نیاز و ترغیب همگان به خرید بیشتر است. تولیدکنندگان و توسعه گرایان زمین را منبع بی پایان منابع، تولید را معجون زندگانی بخش جامعه، ظرفیت خودپالایی زمین را بی نهایت و دانش و فناوری را اکسیری قلمداد می کنند که با آن می توان هر آن چه از منابع را که مصرف شده باز به چرخه ی تولید برگرداند یا راهی برای کاهش اثرات تولیدِ توقف ناپذیر یافت. اما افزایش باورنکردنی آلودگی زمین و اقیانوس ها در چند دهه ی اخیر و تشدید هراس آور اثرات رشد و توسعه که به شکل افزایش گرمای زمین، حَدی شدن رخدادهای آب وهوایی، انقراض گونه ها، آتش گرفتن های بی سابقه ی جنگل ها و علفزارها و حتی تالاب ها، کاهش آب شیرینِ در دسترس، ظهور بیماری های جدید، نابود شدن چشم اندازهای باشکوه، بروز تنش های اجتماعی، و مهاجرت های اقلیمی رخ نموده، تأییدی است بر این نکته که موعظه های محیط زیستی تا هنگامی که رشد و توسعه در قالب های کنونی ادامه دارد، اثربخش نیستند. بشریت می تواند آسایش و تندرستی و آفرینش های فرهنگی مطلوب را بی رشد اقتصادی هم داشته باشد. یعنی می توان کیفیت زندگی را حفظ کرد و ارتقا داد بی آن که تولید و مصرف را افزایش داد.

حل معضل زباله از سه مسیر می گذرد، و این سه مسیر نه یکی پس از دیگری، بلکه همزمان با هم و با اثرگذاری در حوزه های متفاوت، پیش می روند. و البته وزن عاملی که در ردیف سوم اشاره می شود، بسیار بیشتر است:

۱- اِعمال سخت گیرانه ی قانون و مقررات برای تفکیک پسماند از مبدأ، وضع مالیات سنگین برای تولید محصولات پلاستیکی و نایلونی تا قیمت تمام شده ی آن ها بالا رود و تفکیک و بازیافت آن ها به صرفه تر شود. همچنین فراهم سازی سازوکارهای مالی و تشویقی دیگر تا جمع آوری پسماندهایی مانند شیشه که امروزه توجیه چندانی ندارد، تسهیل شود.

۲- آموزش مدیریت پسماند در مدرسه ها و رسانه ها، حمایت از سازمان های مردم نهاد فعال در برنامه های پاک سازی، فراهم کردن امکان بازدیدهای منظم از دفنگاه ها و امکان نظارت مؤثر سازمان های مردمی بر کار شهرداری ها و دهیاری ها، وضع جریمه های سنگین برای کسانی که در محیط های عمومی و طبیعت زباله رها می کنند.

۳- برنامه ریزی برای متوقف ساختن توسعه ی اقتصادی در معنای امروزین آن که همانا بهره کشی پایان ناپذیر از طبیعت، تولید فزاینده، و ترغیب همگان به مصرف بیشتراست. 

*کنشگر محیط زیست و مدیر انجمن دیده بان کوهستان

۴۷۲۳۲

این خبر توسط سایت خبرآنلاین منتشر شده و وبپیما صرفا آن را به اشتراک گذاشته است.


منبع: خبرآنلاین