• تیم محتوای وبپیما
  • دوشنبه 20 مرداد 1404
  • 12 دقیقه

داستان نقش بستن (چوگان) استاد فرشچیان روی اسکناس ملی

به گزارش سرویس اقتصادی وبپیما به نقل از خبرآنلاین - یکم: معروف است که در ایرانِ روزگار ساسانی، پادشاهان و پهلوانان، در عرصه ی چوگان، قدرت و چابکی شان را به رخ می کشیدند. صدها سال گذشت و در روزگار صفوی، میدانِ نقش جهان، شد قلب تپنده ی شور و شیداییِ چوگان...

و صدها سال دیگر گذشت تا هنرمندی مینو سرشت، از همان خاک، اصفهانِ نقشِ جهان، عزم به رخ کشیدن صلابت و شکوه قلمش در عرصه ی چوگان هنر را کرد و شاهکار «چوگان» بر اسکناس ملی نقش بست و نگارخانه ای شد به وسعت ایران...

 افسوس که دستِ اجل کوسِ رحلت کوبید و استاد محمود فرشچیان را از ما دریغ کرد که به قول عالیجناب سعدی:

نه آن دریغ که هرگز به دَر رَوَد از دل

نه آن حدیث که هرگز بُرون شود از یاد

این جای خالیِ، تا همیشه در گلستان فرهنگ و هنر ایران و در دلِ هر ایرانیِ هنر دوستی، خالی خواهد ماند.

دوم: هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوامِ ما

 مرد صاحب هنر جاودانه است. فرشچیان بزرگ دیده از جهان فانی فروبست اما گنجینه ی آثارش تا همیشه برای ما و جهانیان به یادگار می ماند، و مگر جاودانگی چیست جز این؟

طُرفه اینکه حالا در کنار کجینه ی آثار استاد؛ «پنجمین روز آفرینش»، «ستایش پروردگار»، «مولود کعبه»، «ضامن آهو» و «شمس و مولانا» هر ایرانی می تواند شاهکار «چوگان» را روی پول ملی کشورش ببیند و برای خودش داشته باشد. آنان که هنر می شناسند قدرِ این گوهر را خوب می دانند و تا همیشه قدردان مسبب این اتفاق فرخنده خواهند بود. مردی هنرشناس و روشن ضمیر، که سال ها تلاش کرد تا مسبب نقش بستن «چوگان» بر اسکناس ملی باشد، سید محمود احمدی...

داستان نقش بستن (چوگان) استاد فرشچیان روی اسکناس ملی

سوم: در طول تاریخ بلند بالای ایران کهن، کم نیستند بزرگمردانی که با صرف عمر و اعتبار و آبروی خویش، برای حفظ و پاسداشت گنجینه های فرهنگ و هنر ایرانی مجاهدت کرده اند.

 مثالش حکایت عالیجناب سعدی است که در خزان یاس و ناامیدی بود و روزها زبان در کام داشته و قلم در قلمدان و مصلحت چنان دانسته که در نشیمن عزلت نشیند و دامن صحبت فراهم چیند و دیگر پریشان نگوید. تا اینکه یاری شفیق از رای و عزم او با خبر شده و در دامنش آویخته می گوید: خلاف راه صواب است و نقض رای الوالالباب، ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام.

تلاش و پیگیری مجدانه ی جناب آقای سید محمود احمدی در قامت «دبیر کل وقت بانک مرکزی»، برای ثبت اثری از استاد فرشچیان بر بومِ ماندگار پول ملی، یادآور اصرار و ابرام آن یار موافق و دوست صادق سعدی است که باید پس از قرن ها منت دارش باشیم که هر دو پای مبارک در یک نعلین کرد و گفت: به عزت عظیم و صحبت قدیم که دم برنیارم و قدم برندارم مگر آن که سخن گفته شود به عادت مالوف و طریق معروف! و این گونه سعدی شیرین سخن، ما را میهمان گلستان کرد. اگر نبود اصرار آن یار هم نفس، بسا که امروز از نعمت «گلستان» بی بهره بودیم و اگر نبود ابرام آقای سید محمود احمدی، بسا که امروز اسکناسی آراسته به هنر استاد فرشچیان را در دست نداشتیم.

 از طرف یکایک ایرانیان هنر دوست و دلداده ی فرهنگ این سرزمین؛ قدردانی صادقانه مان را نثار آن یار موافق سعدی و همچنین جناب سید محمود احمدی می کنیم، و البته تمام آنان که نقشی چنین پوشیده اما درخشان در تاریخ فرهنگ و هنر ایران بر عهده داشته اند.

دبیرکل اسبق بانک مرکزی 

این خبر توسط سایت خبرآنلاین منتشر شده و وبپیما صرفا آن را به اشتراک گذاشته است.


منبع: خبرآنلاین